در گاه رسمی گروه خبری خورشید

تحریریه گروه خبری خورشید شاهرود

در گاه رسمی گروه خبری خورشید

تحریریه گروه خبری خورشید شاهرود

مدل توسعه مطلوب چیست؟ ما شاهرودی ها کجا ایستاده ایم

علی رضا اسلامی | سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۳۳ ب.ظ




با یک بررسی اجمالی در تاریخ معاصر ایران متوجه یک  شتابزدگی دائمی از سوی نخبگان برای ایجاد تحول و توسعه می شویم. این شتابزدگی بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی و زیر ساختی جامعه ایرانی و تجارب گرانبهای قرون متمادی؛ گاها دلسوزانه مثل امیر کبیر و قائم مقام فراهانی و گاهی از روی استیصال از سوی برخی منورالفکران و غرب زدگان اعمال شده است. مدلی از توسعه که در سالیان پس از انقلاب نیز ادامه یافت و در دولت سازندگی نهادینه شد. در آن دوران دولتمردان با رصد الگوهای اقتصادی جهان و درک عینی نا کارآمدی الگوی  توسعه کمونیستی، با گرته برداری ناقص از لیبرالیسم دستوری که در کشورهایی مانند مالزی زمینه ساز تحول ناگهانی را ایجاد کرده بود؛ ناخواسته به ویران سازی زیربنای تاریخی و احداث برج های توسعه به جای آن ها پرداختند. برج هایی که پس از گذشت نزدیک به سی سال به مانند استادیوم نیمه کاره پانزده هزار نفری شاهرود، تنها میلگرد .....و سیمان و خاطراتی تلخ از دلار های دفن شده به یادگار گذاشته اند.
مدل توسعه مرکز محور باعث رشد و توسعه ای کاذب و سرطانی در مراکز قدرت شده است. نظیر آن چه در تهران و حومه آن و برخی مراکز استان ها مانند مرکز استان خودمان رخ داده است. آمار بالای جرم و جنایت و ناهنجاری های اجتماعی ثمره این توسعه نامتاوزن دستوری است.
از دیگر عوارض این مدل توسعه رکود و پسرفت اقتصادی در مناطق و کاهش روند رشد جمعیت و یا معکوس شدن آن و به تبع آن بلا استفاده ماندن زیر ساخت های احداث شده است. روند مهاجرت از مناطق به مراکز استان ها ضمن افزودن بر مشکلات مطرح شده در فوق با بر هم زدن بافت سنتی و فرهنگی موجب زایش هیولایی به نام شهر های بی در و پیکر خواهد شد که شبیه آن را در اطراف تهران شاهد هستیم.

مبحث عدالت به عنوان یکی از اصول تشیع همواره مورد توجه اندیشمندان جامعه ایرانی قرار داشته است. این عبارت در دو قرن گذشته با عنوان عدالت اجتماعی نه تنها در جامعه ما بلکه در مراکز آکادمیک دنیا به عنوان داروی نجات بخش جوامع توسعه یافته  به صورت علمی مورد بحث قرار گرفت.
اما متاسفانه همان شتاب زدگی در امر توسعه در برقراری عدالت اجتماعی نیز گریبان کشور را گرفت  از توسعه ایرانی شتر گاو پلنگی ساخت که به هیچ کار نمی آید و هر جای آن حکمی جدا می کند.


نگاه منطقه محور و جزء نگر به توسعه
استان سمنان یکی از پهناور ترین و کم جمعیت ترین استان های کشور است. پراکندگی کانون های جمعیت  و دوری آن ها از یکدیگر باعث شده است این استان یکی از سمبل های شکست مدل توسعه مرکز محور باشد. شهر سمنان که در روزگار نه چندان دور از لحاظ جمعیت سومین شهر استان بود و موفق شده بود به مدد عوامل سیاسی در طی شصت هفتاد سال اخیر شهر تاریخی دامغان را پشت سر بگذارد، توانست در طول سی سال گذشته با جهشی خیره کننده از شاهرود نیز پیشی بگیرد. جالب اینجاست که اگر نسبت رشد جمعیت شاهرود وسمنان برابر می بود اکنون نفوس شاهرود باید به بیش از 400 هزار  نفر می رسید.
چه اتفاق افتاده که شهرها و روستا های استان ما در شرق گردنه آهوان یا در جا زده اند و یا پسرفت داشته اند و بالعکس شهر های غرب استان به خصوص سمنان این چنین توسعه به ضم من حباب گونه  یافته اند؟
بدون شک نزدیکی به پایتخت یکی از عوامل این توسعه یافتگی آکرومگالیک است. شهرک های صنعتی هم مرز با تهران بزرگترین سند این موضوع هستند. ولی آیا صرف وجود شهرک های صنعتی توسعه مورد نظر را ایجاد کرده است؟ تراکم کارخانجات ایوانکی و عباس آباد و گرمسار برای این شهرها علیرغم مزایایش  باعث هجوم نیروی کاری  از نقاط مختلف استان، کشور و اتباع کشور همسایه شده است
توسعه صنعتی شهرستان گرمسار برعکس توسعه صنعتی سمنان نه تنها به علت نگاه مثبت مدیران استان نیست بلکه این مدیران روزی باید نسبت به این که اجازه داده اند سربار صنعت تهران شهرستان گرمسار را تبدیل به یکی از اقمار پر مشکل تهران نماید جوابگو باشند.
البته موضوع شهر سمنان متفاوت از گرمسار است. سمنان به خاطر مرکزیت سیاسی که دارد توانسته است با جذب صنایع مختلف جایگاه ارزشمندی در اقتصاد بیابد. عیب کار از آن جا آغاز می شود که مدیران محترم دستگاه های اجرایی شهر سمنان را ویترین عملکرد خود می پندارند و تمام تلاششان برای دیده شدن خود و مجموعه شان را معطوف این شهر می کنند.
این آفت نگاه  مرکز محور و توسعه فرمایشی است.  آش آنقدر شور می شود که نماد استان تاریخی ما به جای مسجد تاریخانه دامغان و عرفایی چون بایزید و خرقانی و ابن یمین، دروازه ارگ سمنان با قدمتی نزدیک 150 می شود.
جذب صنایع در غرب استان هنر نیست، باغبان کسی است که بتواند آب را به همه جای زمینش برساند نه اینکه نقاط پست از زیادی آب باتلاق شوند و نقاط بلند خشک بمانند. استان سمنان ملک مشاع همه ماست. چرا باید هم استانی های ما در شاهرود و دامغان و میامی با نگاهی ناشی از یک بدگمانی تاریخی به هم استانی های خود در شهر سمنان بنگرند؟ چه فرقی بین عباس آباد گرمسار و عباس آباد میامی وجود دارد؟ چرا صدا و سیمای استان ما تمام امکانات و منابع انسانی خود را در مرکز استان متمرکز کرده است و بدون توجه به اینکه قسمت اعظم جمعیت استان هنوز هم که هنوز است در شرق کوه های آهوان است، از راه اندازی یک دفتر فعال و برنامه سازی در شرق استان و شهرستان ها خودداری می کند. در حکومت ولایت فقیه و شیعی امروز ما از بنیان گذار نخستین حکومت شیعه ایران شیخ حسن جوری نامی برده نمی شود زیرا در منتهی الیه شرقی استان است و قیام سربداران را در مکانی نزدیک شهر سمنان رهبری  نکرده است تامدیران ما آنرا در ویترین خود قرار دهند. ما منکرزحمات برنامه سازان محترم سیمای استان نیستیم. اما حضور پررنگ این عزیزان و سهم دادن به شهرستان ها در برنامه های روزانه شان انگیزه مدیران برای خدمت در دیگر نقاط استان را افزایش داد و حس روانی دیده شدنی که به مردم مناطق دست می دهد از مهاجرت آن ها جلوگیری خواهد کرد. فرهنگ و ارشاد ما، میراث ما در این مورد چه کار کرده اند؟


اجداد ما در برخی برهه های تاریخی برای این که بتوانند کشوروسیع خود را اداره کنند گاهی تا چهار پایتخت داشتند و علیرغم مصائب آن روزها مرتب در حرکت و کوچ بودند، سوال من این جاست که چرا مدیران سیاسی استان تعداد سفر های خود را می شمارند تا از آن به عنوان عملکرد خود یاد کنند. مدیران سیاسی باید با توجه به وسعت استان چندروزی در ماه را در شرق استان سپری کنند تا از نزدیک  شاهد شیوه رسیدگی مدیرانشان به امور خلق الله باشند. چرا باید از این که طرحی نو در سپهر مدیریت کشور بیندازیم می هراسیم. مدیران کلی که کوچکترین وظایفشان را به مدیران شهرستان تفویض نمی کنند چرا نباید خودشان ماهی چند روز در ادارات مناطق حضور داشته باشند؟ به عنوان مثال نزدیک دو سال است که اداره فرهنگ و ارشاد شاهرود بدون مدیر است و توسط سرپرست اداره می شود، آیا فرهنگ بزرگترین و پرجمعیت ترین شهرستان استان تا به این حد بی ارزش است که جناب سوقندی برای آن مدیری نمی گمارد و اگر ایشان به علت اهمیت آن علاقه مند است نفوذ بیشتری روی موضوع داشته باشد بفرمایند چند با در اداره شاهرود حضور داشته اند و چرا اهالی فرهنگ و رسانه شاهرود از دیدار ماهانه ایشان محرومند؟ این شیوه برخورد با مردم چه اثری بر نوع نگاه آنان نسبت به نظام می گذارد.
بی عدالتی در استان ما آنچنان ریشه دوانده که سخن گفتن از آن تکرار مکررات و حدیث صد من کاغذ است. امروز باید به دنبال چاره بود. الگویی که ما در شاهرود در پیش گرفته ایم همان الگویی است که مرحوم حسینی شاهرودی سی سال پیش بنیان گذار آن بودند. نگاه به خود و توسعه منطقه ای. همان تفکری که فرودگاه شاهرود و کارخانه سیمان آن را ساخت از این پس می خواهد  با نگاهی گسترده تر 134 شهر و روستای  شهرستان های شاهرود و میامی را آباد کند. دیگر دوران تاسیس کارخانه های بزرگ در مراکز متراکم جمعیتی برای رفع مشکلات اشتغال و معیشت مردم سپری شده است. از این پس ما تلاش خواهیم کرد 134 مرکز مولد ثروت و فرهنگ داشته باشیم تا بتوانیم الگویی مناسب برای کشور ارائه دهیم. 134 شهر و روستایی که رفاه، فرهنگ, ثروت، سلامت و امنیت را در کنار حفظ هویت خود خواهد داشت.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی