در گاه رسمی گروه خبری خورشید

تحریریه گروه خبری خورشید شاهرود

در گاه رسمی گروه خبری خورشید

تحریریه گروه خبری خورشید شاهرود

روستا؛ نمود واقعی پیشرفت

علی رضا اسلامی | جمعه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۹، ۰۴:۰۳ ب.ظ

 

روستا؛ نمود واقعی پیشرفت

قریب شصت سال از منهدم سازی اصلی ترین زیرساخت توسعه کشور یعنی اقتصاد روستا،  در قالب  طرح آمریکایی انقلاب سفید شاه می گذرد. طرحی که در ظاهر می خواست کشاورزان و روستائیان را مالک زمین هایی کند که در آن کشت و زرع می کردند و آن ها را از استثمار خوانین نجات دهد. اما هدف اصلی این انقلاب فرمایشی ایجاد آلترناتیوی در برابر شعارهای  به ظاهر عدالت طلبانه کمونیست ها، مصادره تبلیغات ضد فئودالی آن ها به نفع رژیم و نگهداشتن ایران در بلوک غرب بود. اما ثمره نهایی انقلاب سفید شاه و ملت چیزی  جز، خرد شدن زمین ها و پایین آمدن بهره وری ، شکستن ساز و کار سنتی اداره آبادی ها، پیشروی سیستم بروکراتیک ناکارآمد دولتی تا عمق دهات و... چندین و چند اتفاق شوم دیگر نبود. اتفاقاتی که مجموع آن ها باعث مهاجرت گسترده روستائیان به شهر ها شد. روزی ارباب ها پس از دریافت عشر زرع کشاورزان، مبالغ قابل توجهی را روانه خزانه می کردند و در طی ساز و کاری سنتی به رفع نیازهای اجتماعی دهات خود می پرداختند، البته در بین اکثریت اربابان منصف و خدا پرست، معدودی خان جبار و ستمگر نیز بودند که تبلیغات کمونیستی با تعمیم رفتار آنان به کل ساز و کار مدیریت دهات و شباهت سازی آن به نظام فئودالی غرب، حیثیتی برای
این سازو کار باقی نگذاشته بود. روستاهایی که روزی تامین کننده مبالغ قابل توجهی از نیازهای مالی دولت بودند و نیروی کارشان غذای مورد نیاز کشور را تامین می کرد، به مرور و پس از دهه چهل به سکونتگاه هایی تبدیل شدند که با وجود همه زیرساخت هایی که پس از انقلاب در آن ها ایجاد شد و بودجه های سالانه ای که به آن ها اختصاص یافت، هیچگاه نتوانستند نقش تاریخی خود را باز یابند. روستائیانی که روزی از تعدی برخی از ارباب ها به ستوه آمده و راهی شهرها شده بودند اکنون اربابان تازه به دوران رسیده ای ، در قالب صاحبخانه، مالک مغازه و یا صاحب کار دارند و اگر قبلا یک دهم درآمد سالانه شان را به خاطر اجاره زمین ها به ارباب می دادند، اکنون بدون محاسبه درآمد سالیانه شان باید مبالغ ثابتی را که حداقل بیش از نیمی از درآمد سال آن هاست را به اربابی به نام موجر بپردازند. گویا از چاله به چاه افتاده اند.

نگاه ویژه ای که پس از انقلاب به روستا ها شد نیز نتوانسته است این روند را معکوس نماید و روستاها همچنان وابسته باقی مانده اند. به عنوان مثال در یکی از روستاهای اطراف شاهرود 3 مدرسه که در سال های بعد از انقلاب ساخته شده، به علت مهاجرت اهالی با همه امکاناتشان بدون دانش آموز رها شده اند و هیچ چشم اندازی برای شنیده شدن آوای پر نشاط دانش آموزان در آن ها متصور نیست. شوراها و دهیاری ها که قرار بوده است وظایف دولت در روستاها را انجام دهند، تا کنون خروجی خاصی نداشته و تنها سیستم اداره روستاها را پیچیده تر کرده اند. ناکارآمدی برنامه های توسعه روستایی و شکست های پیاپی طرح ها، تغییر ساختارشکنانه در الگوهای فکریِ، برنامه ریزان  در مورد روستاها را اجتناب ناپذیر می کند. توسعه پایدار بدون نگاه به اجزا و مناطق به جای مراکز و شهرها رخ نخواهد داد.

اما برای برنامه ریزی صحیح  نخستین ومهمترین پیش نیاز داشتن آگاهی از وضعیت موجود است. گرچه در سال های اخیر شرکت ها و پیمانکارانی در قالب قراردادهای دولتی به احصای برخی اطلاعات در مورد روستاها پرداخته اند ولی نوع نگاه آماری آن ها و همان سیستم مرکز نشین تصمیم گیر باعث شده، علیرغم تحمیل هزینه، خروجی ها مورد انتظار نباشد و بر روی زمین اتفاق خاصی رخ ندهد. در جمع آوری اطلاعات از روستاها   جای نگاهی ژورنالیستی و رسانه ای نه آن طوری که تاکنون بوده است خالی است. در واقع نگاه رسانه ای به روستاها باید از ضعامت شهر خارج شده و استقلال یابد.  

رسانه جامع روستاهای ایران

در حاشیه بودن و دیده نشدن
در دنیایی که هر چیزی که در دیده نیست از دل هم می رود، روستا ها  به دلیل دیده نشدنشان در فضای رسانه ها  محکوم به فراموشی هستند. دیده شدنی که به آن اشاره شد با نگاه شهربازی و سیرک انگاشتن برخی رسانه ها نسبت به روستاها  که در سال های اخیر باب شده است متفاوت است. نگاهی رسانه ای و گردشگری که روستاها را صرفا تبدیل به شهربازی شهری ها برای فرار از فشارهای زندگی می کند و در آن روستایی باید با سادگی اش سرگرم کننده ی انسان شهرنشین باشد و پولش را دریافت نماید. البته ناگفته پیداست که در سال های اخیر به لطف توسعه اینترنت و در دسترس بودن شبکه های مجازی در روستاها، اندکی این کمبود جبران شده است ولی به علت عدم گستردگی مخاطب و دلایل دیگر از جمله عدم تخصص فعالین در این حوزه، روند پیشرفت بسیار کند بوده است. این حس در حاشیه بودن یکی از دلایل اصلی عدم اعتماد به نفس روستا نشینان در برابر شهرنشینان است.

تمایل به مهاجرت علیرغم وجود امکانات
به لطف نگاه ویژه به روستاها در سال های پس از انقلاب، زیر ساخت های اصلی رفاهی در اکثر روستاهای کشور به صورت عام و شهرستان شاهرود به صورت خاص ایجاد شده است، راه، آب آشامیدنی، برق، گاز، تلفن، اینترنت پر سرعت، خانه های بهداشت، آموزش و پرورش رایگان و ... امکاناتی است که تقریبا همه روستاهای ما از آن برخوردار هستند. اما با وجود همه آن ها چرا هنوز هم که هنوز است تمایل به مهاجرت کاهش پیدا نکرده است. ریشه این تمایل به مهاجرت را نیز باید در عوامل مختلف جستجو کرد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.

سیما و منظری که نه شهریست و نه روستایی
شتاب زدگی های  دهه هفتاد برای توسعه،  عامل اصلی نابودی بافت های تاریخی و سنتی روستا ها به خصوص در منطقه ما شد. خراب کردن کوچه ها و خانه های مردم به بهانه تعریض معابر به مانند شهرها و جایگرینی آجر و سیمان به جای مصالح محلی در ساخت و سازها بدون ایجاد نما و بدون نقشه ای خاص، عدم نظارت بر ساخت و سازها و ویران شدن خانه هایی که صاحبانش به شهرها رفته بودند و به دلیل ارزش پایین ملک تمایلی به فروش آن نداشتند و... سیمایی نامتجانس و زشت به روستاهای ما داده است. گرچه اجرای طرح هادی در چند سال اخیر اندکی این شرایط را بهبود بخشیده است اما عدم همراهی ساکنین روستا  و نبود و یا عدم اجرای قوانین توسط دهیارهای غیر متخصص و سهل انگار، سیمای روستایی ایران را به شکل زاغه نشینی ها و سکونت گاه های غیر رسمی اطراف شهرها بدل کرده است.

فقر در عین ثروت
عدم بهره برداری از پتانسیل های بی بدیل اقتصادی در روستاها که بسیاری از آن ها ناشی از قوانین بروکراتیک و پیچیده و دست و پا گیر است، به همراه عدم شناخت روستائیان و عدم نگاه تخصصی و ساختار شکن در دهیاری ها و شوراها، از جمله دلایل فقر در روستا هاست.
مهاجرت نخبگان، اعتیاد گسترده ی نیروی کار، شکل گیری شخصیت وابسته به کمک دولت به جای تولید ثروت، پیر بودن جمعیت روستایی، کم سوادی، زمین های کشاورزی رها شده توسط فرزندان مهاجرین و کمبود زمین جهت کشت و... نیز می تواند از جمله "ریز دلایل" فقر در روستاها باشد. عاملی که علاوه بر ایجاد حس عدم اعتماد به نفس  در ساکنان روستا ها و خود کم بینی در برابر شهری ها، باعث معضلات فرهنگی و اجتماعی و برخی از عوارضی که در بالا به آن اشاره شد نیز بشود.

این چند سر فصل که به آن ها اشاره شد و برخی دیگر از موارد باعث شده است که روستاهای ما امروزه به جای این که موتور محرکه اقتصاد کشور باشند تبدیل به مکان هایی برای دفن منابع ملی بشوند. منابعی که بیش از سه دهه است به سوی آبادی ها جاری شده اند و با کمترین بازده در روستا ها، تجربه ای شکست خورده و مایوس کننده را به میراث گذاشته اند.

نگارنده معتقد است باید استراتژی دولت در روستاها با افزایش اختیارات شوراها و دهیاران به منظور تبدیل نقش آنان به اربابان و کدخداهای دمکراتیک، تغییر یابد. البته پیش نیاز این امر وجود شوراهایی متخصص و جامع الشرایط؛ و استخدام دهیارانی قوی، دانشمند، خلاق و متخصص است. این امر نیز بدون ایجاد و ارائه الگو و راهکار به مردم روستاها مقدور نخواهد بود.

همچنین نگارنده به این امر باور راسخی دارد که تنها ساز و کاری که می تواند الگو و راهکاری جهت رسیدن به پیش نیاز فوق را محقق کند، رسانه ای متخصص در زمین روستا هاست. رسانه ای که از دل آبادی ها، با نگاهی جامع الشرایط بتواند کاتالیزور پیشرفت باشد و با روشن کردن چراغ ها به دیده شدن روستاها، آن طور که هستند کمک نماید.


 

  • علی رضا اسلامی

نظرات  (۱)

کتاب صوتی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی