پدر بزرگ موی سپید شاهرود اعلام خطر می کند
یادداشتی پیرامون خطر وقوع سیل در دامنه های شاهوار و نابودی روستای تاش
در آستانه پائیز و بارش هایش؛
پدربزرگ موی سپید شاهرود اعلامخطر می کند
هفته ها از سیل روستای تاش میگذرد سیلی که از آن میتوان به اعلامخطری از سوی قله کهن دیار شاهوار تعبیر کرد قلهای که این روزها به بهانه معدن بوکسیت تخریبشده است سیلی که بازهم امکان تکرار در آستانه پائیز و بارش هایش را دارد.
چندماه پیش بود که باران در شمال شاهرود به وقوع سیل در روستای تاش و خسارات فراوان به برخی اراضی و ابنیه و همچنین راه دسترسی این روستا شد سیلی که بیشتر با خود گِل به همراه میآورد نه آب! اما چرا باران اندک آن روز که بهطورمعمول در طول سال و بهخصوص در فصل بهار و پائیز شاید ۲۰ تا ۳۰ بار تن شاهوار را خیس کند بهیکباره به چنین سیلی مخرب بدل شد؟ دلیل آن را باید کمی بالاتر، آنهم درست زیر گلوی شاهوار، این پیرمرد موی سپید دیار قومس جستجو کرد همانجایی که چاقوی مخرب معدن بر بیخ گلوی قله نشسته و آن را میبرد.
برای بازدید از منطقه همراه یکی از فعالان محیطزیست به «نگارمن» رفتیم بحث درباره اهمیت شاهوار بود و اینکه این کوه را میتوان یکی از بزرگترین حوزههای آبریز استان سمنان و شمال شرق دامنههای جنوبی البرز نامید. شاهوار نامی مهم در شرق استان سمنان است که به یک دلیل ساده حیات ۳۰۰ هزار نفر از دامغان تا کالپوش میامی به آن وابسته خواهد بود آن دلیل هم اینکه، شاهوار چون جایخی یخچالهای قدیمی، همیشه پربرف بوده و با ارتفاع بسیار بالایی که دارد نقش تنظیم گرادیان هوا، یعنی اختلاف دمای بین روز و شب را بر عهده دارد بهعبارتدیگر از جایخی یک یخچال خراب شود قطعاً میوههای طبقات پائینی آن نیز خراب خواهند شد لذا افزایش شدید اختلاف دمای شب و روز و بیابانی شدن تا ۵۰ سال آینده مردم شاهرود، دامغان و میامی را تهدید خواهد کرد. این اهمیت شاهوار را نشان میدهد اما بحث نه درباره گرادیان، بلکه درباره بارانی کوچک است که بهیکباره در عین ناباوری به سیلی مخرب بدل میشود.
اگر انسان بگذارد ...
شاهوار حوزههای آب ریز و درههای متعددی دارد که از سمت ابرسج، نگار من، تاش و مناطق دیگر قابلدسترس هستند درههایی که بعضاً شیبهای بسیار زیاد و صخرههای عظیم دارند و با بارش باران مملو از آب میشوند تا طبعی پس از چند روز کمکم آب را بهمانند اسفنج به درون خود جذب کند و منبع سرشار تأمین آب شاهرود که این روزها دغدغه اصلی مسئولان است، تأمین شود. این تأمین آب در حوزه آبریز شاهوار بهطور رایگان و خدادادی، بخشی از نیاز شهرستان را تأمین میکند البته اگر انسانهای زیادهطلبی که آیندهنگری در ذهنشان تعریفی ندارد، بگذارند تا طبیعت کار خود را کند.
اسفنج شاهوار برای جذب آب این روزها حالوروز خوبی ندارد دلیل آنهم تخریب کوه به بهانه استخراج بوکسیت برای کارخانهای است که نه نفعی برای شاهرود و استان سمنان دارد و نه اصلاً در حیطه جغرافیایی این استان قرار دارد تا جایی که حسینی شاهرودی نماینده شاهرود و میامی در مجلس با اذعان به عدم نفع معدن، بیان داشت: معدن تاش چه نفعی برای این شهرستان داشته است؟
چهار هفته پیبش بازهم مانند خردادماه بارانی در تاش بارید و مانند همیشه آبهای روان از ارتفاعات به حوزههای آب ریز که در بالا نیز به آنها اشاره شد، پز از آب شدند. این آبها در هر دودره نگار من شامل دره شمالی و دره جنوبی که این روستا را دربرمی گیرند، با ارتفاعی بسیار بالا و شیبی تند جاری شدند. همچنین دره غربی کوه شاهوار به سمت شمال روستای ابرسج نیز پر از آب شد.
اما از سوی دیگر همین مقدار آب! در دره مشرفبه روستای تاش که معدن در آن تخریبهای وسیعی کرده نیز جاری شد با این تفاوت که شیب این دره نسبت به شیب درههای مذکور بسیار کمتر است (یعنی اگر قرار به جاری شدن سیلی هم باشد ابتدا باید در نگار من بیاید نه این منطقه) چیزی در حدود یکسوم شیب درهای که در شمال نگار من وجود دارد... اما در عین شگفتی نهتنها سیل در روستاهای نگار من و ابرسج رخ نداد بلکه برعکس در محدوده تاش باوجود شیب اندک، چنان سیلابی را سبب شد که عوامل امدادی، مدیریت بحران، فرمانداری، راه و شهرسازی و هلالاحمر را یک روز تمام بهزحمت انداخت. اما چرا؟
نگرانی از وقوع سیل در تاش
ساعاتی پس از وقوع سیل در تاش نگرانیها از بابت روستای نگارمن تشدید شد لذا اکیپی برای بررسی موضوع به این روستا اعزام شد تا سرنوشت سیل تاش در نگار من تکرار نشود اما در عین ناباوری مشاهده شد که هیچ آثار مخربی وجود ندارد و تمام آب سیلابها مانند اسفنج در زمین جذبشدهاند همان نکتهای که فعالان محیطزیست به آن اشاره دارند. اما بالعکس، به دلیل تخریبهای عظیم در کوه شاهوار، تمام آب سیلابها به درون جاده تاش آمده و خرابی به بار آورد و تماماً هدر رفت. این نشان میدهد که طبیعت کار خودش را بلد بوده و فقط کافی است انسانها دست از تخریب آن بردارند. اگر همین تخریبها در نگار من نیز رخداده بود شاهد وقوع سیل شدیدی بودیم پس نظریهای که مطرح میشود این است که تخریب شاهوار یکی از دلایل تشدید سیل است.
معدن بوکسیت شاهوار آنقدر تخریبهای گستردهای در منطقه تاش صورت داده که دیگر یک باران ساده هم به بحران بدل میشود. بحرانی که از دو منظر میتوان آن را بررسی کرد؛ نخست عدم جذب آب در سفرههای زیرزمینی به دلیل برهم خوردن بافت گیاهی، خاک، سطح زمین و ... که به خشکسالی دامن میزند و دوم، وقوع سیل که میتواند به مناطق مختلف بهخصوص روستای تاش آسیب برساند.
دپوی نخالهها و خاک سست عامل وحشتزا
دپوی نخالههایی که بوکسیت در آنها وجود ندارد، در منطقهای مشرفبه روستای تاش، یک تهدید بزرگ محسوب میشود تهدیدی که میتواند با وقوع بارانی سنگین، تمام آن را بر سر مردم تاش فروبریزد و آنوقت است که مسئولان باید درباره یک بحران انسانی نظر دهند مسئولانی که این روزها درباره همهچیز اظهارنظر میکنند جز شاهوار؛ مسئولانی از برگزاری تور خبرنگاری در هفته جهاد کشاورزی استقبال میکنند اما از حضور خبرنگاران در قله شاهوار خیر! مسئولانی که از بی آبی گلایه دارند از مردم می خواهند کم مصرف کنند اما خودشان در برابر تخریب بزرگترین منبع آب شاهرود ساکت هستند! شاید معتقدند شاهوار خراب شد، خزر که هست! مسئولانی که قرار نیست فرزندانشان در این شهر زندگی کنند پس نیازی هم نیست فکر کنند که ۵۰ سال آینده چه بر سر شاهرود می آید! مسئولانی که اصلا نیاز نیست بدانند گرادیان هوا چیست شورابه های کویر رضا قلی چیستند و هجومشان به سمت شهر یعنی چه! مسئولانی که همیشه از مردم توقع دارند که همراه باشند و خودشان هم اگر نبودند، نبودند!
برای جلوگیری از بروز این فاجعه انسانی اما باید چه کرد؟ طبق دستورالعمل محیطزیست و منابع طبیعی، معدن بعد از استخراج باید طبیعت را به شکل اولش بازگرداند. این موضوع آنقدر مضحک است که حتی نوجوانی که در کلاس نهم درس میخواند هم متوجه میشود در شهرستانی که هنوز درخت را به روش روت بال (ریشهکنی و انتقال درخت در جای دیگر که قرار بود نمونه آن در میدان هفتتیر شاهرود اجرا شود و به اذعان کارشناسان باوجود دستگاههای مدرن هم ۸۰ درصد درختان منتقلشده خشک میشوند) جابهجا نمیشود، کوه شاهوار نیز دوباره ساخته نخواهد شد. پس راهحل چیست؟
دیوار ساحلی اشتباه یا راهحل!
یکراه حل عملی برای جلوگیری از سیل در تاش وجود دارد. امروز که دیگر شاهوار بهروز اول بازنخواهد گشت و کار از کار گذشته، شاید بتوان یک سیل بند یا دیواره ساحلی در دامنه جنوبی آن احداث کرد. همانطور که صحبتش در بین مسئولان وجود دارد اما احداث این دیواره آیا مسیر آبراهها و چشمهها را تغییر نمیدهد؟
آیا چشمهها قرار است به چشمه خرسی که بخش از آن نابود شد بدل شوند؟ چرا باید جلوی چرخش آب در منطقه را گرفت و نگذاشت که در پائیندست نیز از این سیلابها بهرهمند شوند؟ پس شاید بهتر است نتیجه گرفت که هیچ راهحلی وجود ندارد! یا شش سال پیش میبایست فکر این امر در ذهن مسئولان استانی و شهرستانی قرار میگرفت و یا بهترین کار این است که دعا کنیم تا در شاهوار باران نیآید!
چند روز پس از بازگشت از بررسی میدانی روستای نگار من و آبراههای این روستا در دودره شمالی و جنوبی به دیار سعید آقایان از فعالان محیطزیست شاهرود رفتم. تعبیر زیبایی از سیل تاش برایم نقل کرد او میگفت: اگر سمت یک اسب بروید و او را تهدید کنید، چون حیوان زبان برای سخن گفتن ندارد، گوشهایش را به عقب میگرداند تا بدانی که هوشیار است و آماده دفاع ... اگر به یک مار نزدیک شوی، حالت حمله میگیرد و اگر یک سگ بیمار شود با علائمی مانند تنگ کردن چشم و بالا انداختن گوشها به شما علائمی میدهد که متوجه شوید ... شاهوار امروز دارد با این سیلابها به ما علامت میدهد» علامتی به این وضوح، که میگوید اینجا دارد اتفاقهایی میافتد آی آدم ها ...! چرا می خواهیم این علائم را نبینید، چون شاهوار زیان برای سخن گفتن ندارد؟ آیا این یعنی پیرمرد موی سپید شاهرودی حال و روز خوبی دارد، چون صدایش در نمی آید؟ برخی گویا نمی خواهند ببینند که شاهوار در مقابل تهدیدات گوش هایش را به عقب و جلو می گرداند ...
نویسنده: پدرام حکیم
- ۹۷/۰۶/۱۳