یادداشتی پیرامون شوی تبلیغاتی روز کارگر در مجموعه معادن طزره
🔘بسته راهِ نفسم بغض و دلم شعلهور است
چون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی
🔘یادداشتی پیرامون شوی تبلیغاتی روز کارگر در مجموعه معادن طزره
⭕️این شعر تلخ از مهدی اخوان ثالث را صبح سه شنبه محمد رضا به همراه چند عکس و یادداشتی در حد یک پاراگراف برایم فرستاد.
من و او سه سال در یک نیمکت در تنها مدرسه نمونه دولتی شهر همکلاسی بودیم. محمد رضا عاشق ادبیات بود و استعداد و علاقه اش او را به دانشگاه تهران و رشته ادبیات فارسی سوق داد. حدودا 10 سال پیش بود که مدرک کارشناسی ارشد فارغ التحصیل شد و با توجه به اینکه پدرش از کار افتاده و بیمار بود به شاهرود آمد تا در کنار خانواده بماند. بعد از چند صباحی بیکاری موفق شد به عنوان کارگر استخراج در یکی از معادن زغالسنگ شهرستان مشغول به کار شود. گویا استنشاق گرد زغال جزئی از میراث خانوادگی اش بود. پدر او هم که همه عمرش را در عمق معدن گذرانده بود بعد از دو سه سال از مشغول به کار شدن محمدرضا فوت کرد. او مانده بود و مادری تنها. به لطف خداوند و با تلاش خودش موفق شد شغلی مناسب رشته تحصیلی اش در تهران پیدا کند و به همراه مادرش از شاهرود برود و اکنون با مدرک دکترا مشغول تدریس در همان دانشگاهی است که در آن درس خوانده بود.
محمد رضا مثل برخی از ما نیست که نام و نان از ریشه جدایش کرده باشد. او هنوز هم با دوستان خود که روزی در معادن سیاه زغالسنگ با هم برای کسب روزی حلال تیشه می زده است در ارتباط است و منتقل کننده رنج ها و درد هایشان است.
✅محمد رضا برایم نوشته بود:
⚒"کارگر به روزی در یک تقویم نیاز ندارد ؛ کارگر مزد منصفانه برای کار در محیطی ایمن می خواهد !
🔴آقایانی که به کارگران معادن به عنوان زغال هایی برای گرم کردن تنور دنیایتان می نگرید, آیا به گردش علمی آمده بودید؟
🔴شمایی که در خانه هایی زندگی می کنید که پول رهن و اجاره اش که از کیسه بیت المال پرداخت شده بیش از سه برابر قیمت خانه هایی است که ما در آن زندگی می کنیم با چه رویی برای ما اشک تمساح می ریزید.
🔴شما که از بیکاری فرزندان ما که با خون جگر به دانشگاه فرستاده ایم مطلعید, ولی آقا زاده ها را بی هیچ ضابطه ای در مناصب شرکت استخدام می نمایید, با چه رویی در روز کارگر لباس مقدس ما را بر تن می کنید و عکس یادگاری می گیرید و وعده و وعید می دهید؟
🔴با دیدن عکس هایتان و ژست های آرتیستی تان که برای روزهای انتخابات برداشتید, یاد این شعر مهدی اخوان ثالث افتادم:
بسته راهِ نفسم بغض و دلم شعلهور است
چون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی"
شرکت زغالسنگ البرز شرقی جزء میراث عمومی شاهرود و زحمت کشان معادن است نه حیاط خلوت آقازاده ها
🖋علی رضا اسلامی
روزنامه نگار
#روز_کارگر_مبارک
- ۹۷/۰۲/۱۳